مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)

ساخت وبلاگ
تفاوتِ نقدِ پسرخاله ی سهراب سپهری با نقدهای دیگر-9از آشنایی هایی که موجب پیشرویِ منتقد به خارج از محدوده ی متن می شود، آشنایی اش با مؤلف رایج تر و بدتر از همه است. البته این آشنایی می تواند در صورتی که واقعاً در خودِ اثر نیز ردِّ قابل پیگیری ای از خود به جا گذاشته باشد، به اندازه ی خودش خیلی هم بجا و سودمند باشد. به عنوان مثال، در تفسیر «آیدا، درخت و خنجر و خاطره» اشاره به این که «آیدا» همسر احمد شاملو بوده است، هیچ ایرادی ندارد در صورتی که وصفِ او در متن نیز همین را بگوید و از حدِّ خودِ متن تجاوز نکند. به عنوان مثال، هنگامی که متنِ شاعر می گوید که «آیدا» عشق او بوده است، صحبت از این که «آیدا» همسرش بود و عقدشان در فلان دفترخانه ثبت شده است، حرفِ مسخره ای است که «آیدا» را برخلافِ تلاش شاعرْ کوچک می کند. همچنین، اگر یکی از آشنایانِ نزدیکِ احمد شاملو بیاید و خاطره ای را تعریف کند که «آیدا»ی دیگری از آن بیرون بیاید، شخصیّتِ «آیدا»ی درونِ شعر نبایستی با آن شخصِ بیرونی مقایسه وسنجیده شود.بگذارید اعتراف کنم که عبارت یا اندیشه ی «پسرخاله بازی در نقد» زمانی به ذهنم خطور کرد که رمانِ وضعیت بی عاری نوشته ی حامد جلالی را می خواندم. این کتاب در سال 1398 برنده ی جایزه ی جلال آل احمد در بخش داستان بلند و رمان شد، و حامد جلالی پسرخاله ی بنده است. بنده هنگام نقد چنین اثری ممکن است مرتکب دست کم دو فقره پسرخاله بازی بشوم. نخست، با آگاهی از این واقعیت که این اثر جایزه ی ادبیِ معتبری را برده است با ملاحظه کاری به نقد آن بپردازم و نقص هایش را نبینم. دوم، با آگاهی از این که می دانم بعضی از رویدادها و شخصیت های این رُمان، مانند «عشق بین رام و حلیمه» و «آشیخ ابوالقاسم»، به احتمال زیاد و نزدیک به یق مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)...
ما را در سایت مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezanooshmand بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 2:07